فردوسی، برخلاف تصور برخی از متون کهن، زنان را نه ضعیف، بلکه خردمند، باعزت و اثرگذار تصویر میکند.
در جهان حماسی او، زنان در چهار نقش اصلی دیده میشوند:
مادران فداکار، عاشقان وفادار، زنان خردمند، و زنان جنگجو.
۱. زنان مادر ـ سرچشمهٔ نیکی و پرورش
فرانک
- مادر فریدون؛ او را از چنگ ضحاک میرهاند و در دامان نیکی میپرورد.
- نماد مادر ایرانی است: پایدار، فداکار و مایهٔ نجات نسل آینده.
فرنگیس
- دختر افراسیاب، همسر سیاوش و مادر کیخسرو.
- با وجود دشمنی پدر و شوهرش، به شوهرش وفادار میماند و فرزندی پرورش میدهد که نماد دادگری است.
- نشان میدهد وفاداری و مهر مادرانه مرز ندارد.
۲. زنان عاشق و وفادار
رودابه
- عاشق زال میشود و عشقش را با شجاعت بیان میکند.
- با خردمندی میان پدرش مهراب و زال صلح برقرار میکند.
- در زادن رستم، سختیها را تاب میآورد.
- نماد عشق خردمندانه و زنی با اراده است.
تهمینه
- دختر شاه سمنگان، که از آوازهٔ رستم دل میبرد و او را در خوابگاه خود میپذیرد.
- مادر سهراب میشود و با دلی پر از عشق و اندوه، پسر را به جستوجوی پدر میفرستد.
- نماد عشق پاک و درد مادرانه است
منیژه
- دختر افراسیاب و عاشق بیژن.
- در برابر پدرش میایستد، بیژن را از مرگ نجات میدهد و در تبعید با او میماند.
- سمبل عشق وفادار و پایداری در رنج است.
۳. زنان خردمند و سیاستمدار
سیندخت
- مادر رودابه و همسر مهراب کابلی.
- با تدبیر خود میان سام و مهراب صلح برقرار میکند.
- نمونهای از زنان میانجی و دیپلمات در شاهنامه است.
کتایون
- دختر قیصر روم، همسر گشتاسب و مادر اسفندیار.
- زنی با ایمان و استوار که در سرنوشت فرزندش نقش مهمی دارد.
- نمایندهٔ زنان صاحبخرد در دربار است.
۴. زنان جنگجو و دلیر
گردآفرید
- دختر گژدهم، از دلاوران ایرانی.
- در نبرد با سهراب، با زره و کلاهخود به میدان میرود و شجاعانه میجنگد.
- با شکست خود، اما با غرور و شجاعت، احترام سهراب را برمیانگیزد.
- فردوسی او را با افتخار میستاید و او را نماد غیرت، میهندوستی و شجاعت زن ایرانی میداند.
۵. زنان فتنهگر و نماد سقوط اخلاقی
سودابه
- همسر کیکاووس، که به سیاوش دل میبازد و دروغ میگوید.
- مظهر هوس و فریب است، اما حتی در این داستان، فردوسی قضاوتی انسانی دارد و از ریشهٔ این فساد در قدرت سخن میگوید.
- او در برابر زنانی چون رودابه و فرنگیس، نماد انحراف از خرد و عشق راستین است.
در نگاه فردوسی:
زن اگر نیک باشد، جهان را بیاراید؛ و اگر بد باشد، جهان را بیسامان کند.
فردوسی زن را نه فرودست، بلکه پایهٔ خرد، عشق، و پایداری میداند.
او در کنار پهلوانان مرد، پهلوانان زن را در خرد و مهر میستاید؛ از فرانکِ مادر تا گردآفریدِ جنگاور