از خاطره تا واقعیت

 
برگرفته از گفتارهای علی آردم در دورهٔ «تاریخچه روابط ایران و آمریکا»
 

تاریخ را نمی‌توان فقط از خلال خاطرات خواند. علی آردم در گفتارهای خود دربارهٔ روابط ایران و آمریکا یادآور می‌شود که خاطرات، بیش از آن‌که آینهٔ واقعه باشند، بازتابِ ذهن نویسنده‌اند. دیپلمات‌ها، سیاست‌مداران و ناظران هرکدام روایتی از گذشته ارائه می‌کنند، اما برای رسیدن به حقیقت باید از لایهٔ تفسیر و توجیه عبور کرد و سندها را بی‌پیرایه دید. او می‌گوید: «تنها زمانی می‌توان واقعه را شناخت که میانِ «خاطره» و «تحلیل» تمایز بگذاریم و ببینیم واقعاً چه اتفاقی افتاده است

 
 

آردم در بررسی خود از روابط ایران و آمریکا، از ۲۸ مرداد آغاز می‌کند؛ از واقعه‌ای که هنوز تصویر آن در حافظهٔ جمعی ایرانیان با روایت‌های ناقص و گاه تحریف‌شده زنده است. در دههٔ سی، کمتر کسی می‌دانست نقش اصلی در آن رویداد را چه نیرویی ایفا کرده است. روایت رسمی با سانسور و حذف، قصه را به «دست‌های پنهان» نسبت داد و کار تمام شد. سال‌ها بعد، با انتشار اسناد تازه، بخش‌هایی از واقعیت آشکار شد، اما تصویر اولیه در ذهن جامعه باقی ماند؛ همان‌گونه که نخستین برداشت‌ها معمولاً ماندگارتر از حقیقتند.

 

در ادامه، روایت آردم به سال‌های پایانی حکومت پهلوی و سپس انقلاب می‌رسد. شاه در مسیر تبعید از کشوری به کشور دیگر، نه تنها چهره‌ای سیاسی بلکه انسانی سرگردان است؛ نمادی از رابطه‌ای که میان ایران و غرب به بن‌بست رسیده است. در این بخش، آردم بر این نکته تأکید دارد که سیاست، اغلب انسان‌ها را به ابزار تبدیل می‌کند، اما آثار تصمیم‌ها بر زندگی افراد باقی می‌ماند. آمریکا در آن زمان میان پذیرش یا رد پناهندگی شاه مردد بود؛ از یک‌سو بیمِ واکنش تهران، و از سوی دیگر دغدغهٔ حیثیت سیاسی. نتیجه، همان تردیدی است که در روابط دو کشور بارها تکرار شد.
 
در تهران اما شرایط به‌کلی دگرگون شده بود. ترکیب طبقاتی و فرهنگیِ نسل جدیدِ دانشگاهی تغییر کرده بود؛ چپ دانشگاهی جای خود را به جریان مذهبی عدالت‌خواه داده بود، و شعار «خط امام» در حال تثبیت بود. اشغال سفارت آمریکا در چنین فضایی رخ داد—ابتدا به‌عنوان اقدامی نمادین، اما به‌سرعت به بحرانی سیاسی بدل شد. آردم با جزئیاتی دقیق روند واقعه را بازخوانی می‌کند: از نحوهٔ ورود دانشجویان و بی‌عملی محافظان تا نابودی بخشی از اسناد و تأثیر آن در شکل‌گیری نگاه دو طرف به یکدیگر.
 
او سپس به مرحله‌ای می‌رسد که در آن، گروگان‌گیری از یک رویداد خارجی به ابزار سیاست داخلی تبدیل شد. انتشار اسناد سفارت، حذف چهره‌های میانه‌رو، و تثبیت معیار تازه‌ای از «انقلابی بودن» مسیر سیاست ایران را تغییر داد. آردم معتقد است اگر بحران در همان روزهای نخست پایان می‌یافت، شاید مناسبات ایران و آمریکا مسیر دیگری می‌پیمود؛ اما ادامهٔ ماجرا برای ۴۴۴ روز، راهِ بازگشت را بست و بی‌اعتمادی عمیقی را در دو سوی ماجرا به‌جا گذاشت.
 
در این میان، واژه‌ها نیز کارکردی سیاسی پیدا کردند. آن‌چه در ایران «مقاومت» نامیده می‌شد، در غرب به معنای «تهدید» تعبیر می‌گردید. تفاوت در زبان و برداشت، سوءتفاهمی عمیق پدید آورد که رسانه‌ها آن را تشدید کردند. هر تصویر تازه از تهران در ذهن مردم آمریکا، ترسی جدید می‌کاشت و سیاست‌مداران را به مواضع سخت‌تر سوق می‌داد. آردم این بخش را با تحلیل روان‌شناختی واژه‌ها توضیح می‌دهد: در دلِ هر شعار سیاسی، معنایی پنهان است که می‌تواند مسیر افکار عمومی را عوض کند.
 
در ادامه، او به بازتاب این ماجرا در عرصهٔ بین‌المللی می‌پردازد. عملیات «آرگو»—فرار شش دیپلمات آمریکایی از ایران—نمادِ پیچیدگی این دوران است؛ واقعه‌ای که بعدها در سینما بازآفرینی شد تا نشان دهد خاطره هنوز بر واقعیت سایه می‌اندازد. آردم همچنین به ساختار همکاری سرویس‌های اطلاعاتی غرب، موسوم به «فایو آیز»، اشاره می‌کند تا نشان دهد بی‌اعتمادی و رقابت، حتی میان متحدان، بخشی جدایی‌ناپذیر از سیاست جهانی است.
 

در پایان، او نتیجه‌گیری نمی‌کند؛ بلکه مخاطب را به اندیشیدن دعوت می‌کند. برای فهمِ امروز، باید به روایت‌ها و خاطرات با دیدهٔ تردید نگریست، واژه‌ها را بازخوانی کرد و سندها را از نو سنجید. تاریخ، به‌زعم آردم، نه ابزار توجیه است و نه وسیلهٔ انتقام؛ بلکه نوری است که هم ما را و هم دیگری را در آینهٔ حقیقت روشن‌تر می‌بیند.

دورهٔ «تاریخچه روابط ایران و آمریکا»

دورهٔ «اندیشه‌سیاسی غرب؛ جهان کهن»

بیوگرافی علی آردم ( حوزهٔ تخصصی: تاریخ و اندیشه سیاسی )